حروف تعریف

حروف تعریف: Articles:i

q

 حروف تعریف:

در زبان انگلیسی حروف تعریف از دستۀ صفات اشاره اند و بر دو گروه، حرف تعریف معین the و حرف تعریف نامعین a یا an تقسیم می شوند.

حرف تعریف معین: Definite Article:

حرف تعریف معین:

در زبان فارسی اسامی معین را معرفه می نامند و در زبان انگلیسی اگر بخواهند اسمی را به صورت معرفه در آورند، قبل از آن اسم، حرف تعریف معین the به کار می برند. می توان گفت حرف تعریف the، فرم ضعیف صفات اشارۀ this ، that، these، those می باشد.

این حرف تعریف اگر قبل از کلماتی که با حرف صدا دار آغاز می شوند قرار گیرد، به صورت “ذی” تلفظ می شود، مانند the apple “ذی اپل”، و قبل از کلماتی که با حرف بی صدا آغاز می شوند به صورت “ذ” تلفظ می شود، مانند the boy “ذ بوی”.

موارد کاربرد حرف تعریف معین the:

اگر شخص یا شیء مورد نظر گوینده، برای شنونده معلوم باشد، گوینده از این حرف تعریف استفاده می کند.

مثال:

لطفاً کتاب را به من بده. Give me the book please.

در این جمله برای شنونده کاملاً مشخص است که منظور گوینده کدام کتاب است.

اگر در آغاز گفتار، یک اسم نکره (نا معین) به کار رود، دومین بار که از آن اسم یاد می شود آن اسم به صورت معرفه درآمده، حرف تعریف معین the می گیرد.

مثال:

دیروز یک کتاب و مقداری مرکب مشکی خریدم، کتاب خیلی مفید بود، ولی مرکب بی رنگ بود. I bought a book and some black ink yesterday. The book was very useful but the ink was colorless.

اسم هایی که در جهان منحصر به فرد هستند حرف تعریف the می گیرند.

آسمان the sky کرۀ خورشید the sun
کرۀ مریخ the march کرۀ ماه the moon
جهان the world کرۀ زمین the earth

اسم هایی که به وسیلۀ یک عبارت یا جملۀ تبعی بعد از خود توصیف می شوند، حرف تعریف the می گیرند.

مثال:

مردی را که شما دیدید، برادر من بود. The man whom you saw was my brother.

در مقایسۀ تفضیلی، افزایش یا کاهش متناسب را با حرف تعریف معین the به کار می برند.

مثال:

هرچه زودتر عازم بشوید، زودتر به آنجا می رسید. The sooner you start, the sooner you will arrive there.

با صفات عالی به کار برده می شود.

مثال:

او بلند ترین پسر در کلاس ما است. He is the tallest boy in our class.

قبل از پاره ای از صفات، حرف تعریف the به کار می رود و آنها را به صورت اسم جمع در می آورد. در این حالت فعل جمله همواره جمع است.

مثال:

زیبا رویان the fair بیماران the sick
ثروتمندان the rich شجاعان the brave

اسامی کشورها اگر با عبارتی وصف شوندو یا با کلمات state و republic ترکیب شوند و یا به طور کلی جمع باشند، حرف تعریف the می گیرند.

مثال:

کشورهای مشترکالمنافع اروپا The Common Wealth of Europe ایالات متحدۀ آمریکا The United States of America
جمهوری چین The Republic of China جمهوری پاکستان The Pakistan Republic

اگر جزیره به صورت دسته باشد (مجمع الجزایر)، حرف تعریف the می گیرد.

مجمع الجزایر بریتانیا The British Isles

با سلسله جبال، رودخانه ها، اقیانوسها، دریاها و دریاچه ها، کانال ها، دره ها، صحراها و جنگل ها، (خلیج ها اگر با عبارتی توصیف شود)، حرف تعریف the به کار می رود.

مثال:

سلسله جبال آلپ The Alps رودخانۀ نیل The Nile River
خلیج مکزیک The Gulf of Mexico اقیانوس آرام The Pacific Ocean
صحرا The Sahara دریای خزر The Caspian Sea

اگر اسم کوه تنها به کار برده شود، حرف تعریف the نمی گیرد.

مثال:

کوه اورست Mount Everest

گاهی the با اسم مفرد به کار رفته معرف گروه و دسته ای می شود.

مثال:

ببر در بیشتر جنگل های ایران یافت می شود. The tiger is found in the most jungles of Iran.

هرگاه در حالت فوق اسم به صورت جمع به کار رود، حرف تعریف the حذف می شود.

ببر در بیشتر جنگل های ایران یافت می شود. Tigers are found in the most jungles of Iran.

قانون فوق درمورد اسامی man و woman صادق نیست و حرف تعریف معین the نمی گیرند.

مثال:

انسان جایز الخطاست. Man is liable to error.

قبل از القابی که بعد از اسم می آیند، حرف تعریف the به کار برده می شود.

مثال:

انیشتین بزرگ Einstein the great

با نام خانواده که به صورت جمع به کار رود، حرف تعریف the به کار برده می شود.

مثال:

خانوادۀ اسمیت دیروز به یک خانۀ جدید اسباب کشی کردند. The Smiths moved into a new house yesterday.

قبل از جهات مختلف جغرافیایی چنانچه حرف اضافه به کار رفته باشد، استعمال the ضروری است.

مثال:

او اهل شمال است. He comes from the North.
در قسمت غرب زندگی می کردند. They lived in the West.

در صورتی که دو جهت مسیری را مشخص کنند، نیازی به استعمال the نیست.

مثال:

آنها از سمت شمال به سمت جنوب مسافرت می کردند. They travelled from North to South.

قانون فوق در مورد کلمات right و left نیز صادق است.

مثال:

جلو بروید و به سمت راست بپیچید. Go ahead and turn to the right.

قبل از اعداد ترتیبی، حرف تعریف the به کار می برند.

مثال:

سومین قسمت فیلم بسیار جالب بود. The third part of the film was very interesting.

در صورتی که بعد از اسمی حرف اضافۀ of به کار رود، قبل از آن اسم ، حرف تعریف the به کار می برند.

مثال:

شروع ترم جدید ما پانزدهم دسامبر خواهد بود. The beginning of our new term will be on 15th December.

نام مکان ها و ساختمان های عمومی و معروف، حرف تعریف the می گیرند.

مثال:

سازمان ملل متحد The United Nations Organization
سفارت انگلیس The British Embassy
دانشگاه تهران The University of Tehran

با اسامی مجلات معروف، روزنامه ها و کتاب ها، حرف تعریف the به کار می رود.

مثال:

آبونمان مجلۀ نیوزویک را تجدید کردم. .I renewed the subscription of the Newsweek
ما در مدرسه قرآن می خوانیم. We were reading the Koran.

قبل از اسامی قطارها و کشتی ها حرف تعریف the به کار می رود.

مثال:

کشتی کوئین ماری The Queen Mary

 

اسمی که با very و same به کار برده شود، حرف تعریف the می گیرد.

مثال:

او همان معلمی است که بازنشسته شده است. He is the same teacher who has been retired.

با برخی از عبارات و اصطلاحات روزمره حرف تعریف the به کار می رود.

مثال:

هنگام صبح in the morning در آغاز at the beginning
هنگام بعد ازظهر in the afternoon در پایان at the end of
هنگام عصر in the evening همان موقع at the same time
ضمناً، راستی by the way از طرف دیگر on the other hand
هفتگی by the week عجالتاً for the time being
ماهانه by the month بر روی هم on the whole

کلمات square (میدان)، avenue (خیابان)، lane (کوچه)، crescent (دایره)، street (خیابان)، در صورتی که تنها به کتر روند، با حرف تعریف the همراه می باشند.

مثال:

او را در خیابان دیدم. I saw him in the street.

ولی اگر کلمات بالا با اسم همراه باشند، بدون حرف تعریف the به کار می روند.

مثال:

او دیروز داشت به سمت خیابان حافظ می رفت. He was going to Hafez Street yesterday.

اسامی شهرها و مکان های زیر با the همراه است.

مکانی در لندن the Mall شهر لاهه the Hague
مکانی در لندن the Strand خیابان در لندن the High Street

مواردیکه حرف تعریف the به کار نمی رود:

با اسامی خاص به کار برده نمی شود.

مثال:

جان دانش آموز باهوشی است. John is an intelligent student.

وقتی به طور اعم از اسمی ذکری رود، حرف تعریف the به کار نمی رود.

مثال:

نان یکی از احتیاجات اصلی بشر است. Bread is one of the Man’s main needs.

اسامی مکان ها در صورتی که در معنی و منظور اصلی و عام خود به کار روند، حرف تعریف معین نمی گیرند، ولی در غیر حالت فوق با the همراه هستند.

مثال:

هر روز به مدرسه می روم. (منظور برای درس خواندن و کسب علم) I go to school every day.
او دیروزبرای دیدن معلم پسرش به مدرسه رفت. (منظور دیدن معلم است و نه درس خواندن) He went to the school to see his son’s teacher yesterday.

کلماتی مانند prison (زندان)، market (بازار)، church (کلیسا)، home (خانه)، court (دادگاه) از قانون فوق پیروی می کنند.

در صورتی که country به معنی کشور باشد، حرف تعریف معین نمی گیرد، ولی در صورتی که به معنی حومۀ شهر یا ییلاق باشد، استعمال the ضروری است.

غالب مردم دوست دارند در خارج شهر زندگی کنند. Most people like living in the country.

ایام هفته، نام ماه ها و عیدها حرف تعریف the نمی گیرند.

مثال:

عید پاک Easter ماه دسامبر December جمعه Friday

باحواس پنجگانه حرف تعریف the به کار نمی رود.

مثال:

در اشخاص مسن حس شنوایی، ضعیف تر از حس بویایی است. Hearing in the old people is weaker than smelling.

 

خود را با یک کلیک تست کنید!

تست مبحث حروف تعریف

 

منابع و مآخذی که در تهیه و تدوین بخش دستور زبان (گرامر) مورد استفاده قرار گرفته است: References: