صفت

صفت و نکات ضروری در بارۀ آن: Adjective and key points about it:i

q

صفت:

صفت کلمه ای است که حالت و چگونگی اسم را بیان می دارد و به عبارت دیگر معنی اسم را کامل ترمی کند.

مثال:

 

پرستار مهربان a kind nurse

q

تقسیمات: از نظر طرز قرار گرفتن صفات، آنها را به دو دسته تقسیم می کنند:

q

 صفات مستقیم:

 Attributive Adjectives:

q

صفات غیر مستقیم یا خبری:

 predicative Adjectives:

q

صفات مستقیم:

  Attributive Adjectives:

q

صفات مستقیم:

اگر صفتی قبل از موصوف (کلمۀ وصف شده یا اسم ) قرار گرفته باشد، در این صورت صفت مستقیم است.

مثال:

فیلم سینمایی مهیج

an exciting movie

باید توجه داشت که در این حالت صفت بر عکس زبان فارسی است. در انگلیسی صفت مستقیم قبل از اسم می آید، حال آنکه در زبان فارسی صفت، بعد از اسم قرار می گیرد.

نکته : صفات در انگلیسی همواره یک شکل دارند و با اسامی مفرد و جمع، مذکر و مؤنث به یک صورت به کارمی روند.

مثال:

دانش آموز باهوش an intelligent student
دانش آموزان باهوش intelligent students
مرد قوی a strong man
مردان قوی strong men

نکته :باید به این نکته توجه داشت که صفات اشارۀ this و that نسبت به قانون فوق مستثنی هستند و با اسامی جمع به صورت these و those به کار برده می شوند.

 

این دوربین this camera
این دوربین ها these cameras
آن ماشین that car
آن ماشین ها those cars

نکته : صفات زیر فقط به صورت مستقیم به کار برده می شوند.

 

داخلی inner
بیرونی outer
قدیمی olden
پیشین، قبلی former

مثال:

پوستۀ خارجی an outer skin
در زمان های قدیم in olden times

q

 صفات غیر مستقیم یا خبری:

 predicative Adjectives:

q

 صفات غیر مستقیم یا خبری:

هر گاه صفت بعد از فعل to be و افعالی نظیر feel، appear، seem، look، taste، become، smell که مفهوم to be دارند قرار گیرد، کار برد صفت به صورت غیر مستقم خواهد بود.

مثال:

آن مرد خوشحال به نظر می رسد. The man looks happy
مری زیبا است. Mary is pretty

نکته : برخی از صفات همواره به صورت صفت خبری (غیر مستقیم) به کار می روند و قبل از اسم قرار نمی گیرند. تعدادی از این صفات عبارتند از:

 

ترسیده afraid
خوابیده asleep
بیدار awake
زنده alive
تنها alone
ناتوان unable
شرمنده ashamed
آگاه aware
خوشحال glad
دور away
راضی content
متفکر mindful

مثال:

آن دختر از سگ می ترسد. The girl is afraid of the dog
برخی افراد قادر نیستند مشکلاتشان را خود حل نمایند. Some people are unable to solve their problems themselves

q

مطالب مفید و ضروری در مورد صفات:

پیش از اعداد million، thousand، hundred، که ااز زمرۀ صفات شمارشی (عددی) محسوب می شوند، در صورت مفرد بودن، حرف تعریف a واقع می شود. گاهی به جای a از one نیز استفاده می شود ولی کاربرد a معمول تر است.

مثال:

یکصد a hundred
یکهزار a thousand

در صورتیکه اعداد فوق با سایر ارقام همراه باشند، بهتر است قبل از آنها از one ، استفاده شود.

مثال:

یکصد و پنجاه one hundred and fifty
یکهزار و پانصد one thousand and five hundred

اعداد thousand، hundred، به صورت اعداد معین جمع بسته نمی شوند.

مثال:

هفتصد seven hundred
نه هزار nine thousand

ولی اگر منظور، بیان حدود تقریبی یا گروه و تعداد زیاد باشد، می توان آنها را جمع بست.

مثال

صدها (تقریبی) hundreds
هزاران (تقریبی) thousands

مثال:

هزاران کارگر به دستمزد کم خود اعتراض کردند. Thousands of the workers protested against their how wages

صفت شمارشی (عددی) million ، جمع بسته می شود، ولی اگر وظیفۀ وصفی داشته باشد، نمی توان آن را جمع بست، مگر اینکه بعد از آن عبارتی با حرف اضافه قرار گیرد، که در چنین حالتی، بصورت جمع بیان می شود.

مثال:

دو میلیون two millions
سه میلیون نفر three million people
نه میلیون دلار nine millions of dollars

اعداد اصلی بصورت جمع به کار نمی روند، مگر اینکه منظور از بیان آنها در گروه های متساوی باشد.

اعضای باشگاه در گروه های ده تایی و پانزده تایی بحث می کردند. The members of the club discussed in tens and fifteens

 q

اعداد ترتیبی:
Ordinal Numbers:

 q

اعداد ترتیبی:

برای ساختن اعداد ترتیبی از اعداد اصلی کافی است که به آخر اعداد اصلی th اضافه کنند.

براین قاعده کلمات third، second، first استثناء می باشند.

مثال:

چاپ دهم the tenth edition

اگر بخواهند اعداد ترتیبی را به اختصار و با ارقام بنویسند، علامت عدد ترتیبی یعنی th را بعد از ارقام قرار می دهند.

مثال:

اول، نخستین first = 1st
دوم، دومین second = 2nd
سوم، سومین third = 3rd
نهم، نهمین ninth = 9th
دهم، دهمین tenth = 10th
بیست و یکم، بیست و یکمین twenty first = 21st
سی و پنجم، سی و پنجمین thirty fifth = 35th

در انگلیسی اعداد کمتر از ده را، unit، اعداد کامل را round figure، اعداد زوج را even، و اعداد فرد را odd گویند.

هنگام خواندن و نوشتن اعداد اصلی و ترتیبی چند رقمی، کلمۀ ربط and ، قبل از آخرین عدد قرار می گیرد.

مثال:

چهار هزار و دویست و هفتاد و پنجم four thousand two hundred and seventy fifth = 4275th

در کسر متعارفی صورت، همیشه عدد اصلی و مخرج عدد ترتیبی است. باید به این نکته توجه داشت ، در صورتیکه صورت، عدد یک باشد، مخرج همیشه مفرد، ولی اگر صورت بیش از یک باشد، مخرج همیشه بصورت جمع است.

مثال:

یک پنجم one fifth = 1/5
دو هفتم two sevenths = 2/7

قبل از اعداد ترتیبی از حرف تعریف the استفاده می گردد.

مثال:

اولین دانش آموز the first student

برای ساختن اعداد تکرار کننده ، کلمۀ times، به معنی بارها ، بعد از عدد اصلی قرار داده می شود.

مثال:

یک بار once
دو بار twice
سه بار three times
چهار بار four times
چندین بار several times

کلمات once و twice، از قاعدۀ فوق مستثنی هستند.

صفات اشاره معمولاً قبل از صفات دیگر واقع می شوند.

مثال:

آن توت های سرخ و شیرین those sweet red berries
آن دو دانش آموز زرنگ the two clever students

ولی در برخی ترکیبات این مورد رعایت نمی شود.

مثال:

همۀ کتاب ها all the books
نیم دقیقه half a minute

صفت ملکی قبل از سایر صفات قرار می گیرد.

مثال:

کت جدید قرمزش his new red coat

صفت های عددی، کمی و توصیفی (اندازه، رنگ، ملیت، جنس)، بعد از صفات ملکی قرار می گیرند.

مثال:

دامن قدیمی کوچک مشکی ترکیه ای نخی او her old small black Turkish cotton skirt
ده کتاب جدید ما our ten new books
داستان های متعدد و عجیب او his many strange stories

در مثال 1، صفات به کار رفته به ترتیب، ملکی، وصفی، اندازه (کیفیت)، رنگ و ملیت بوده و در انتها اسم (موصوف) قرار گرفته است.

البته باید به این مطلب توجه داشت که نکات بالا همیشه به صورت یک اصل ثابت نیستند و بطور کلی باید توجه داشت، صفاتی که از نظر معنی و مفهوم دقیق تر و محدودترند، به اسم (موصوف) خود نزدیک تر واقع می شوند.

مثال:

ان دختران زیبا و جوان those beautiful young girls
ساختمان سنگی سفید و با عظمت a huge white stone building

در صورتیکه دو یا چند صفت با اسمی همراه باشند، لزومی به جدا کردن آنها با کلمۀ ربط and نمی باشد، مگر اینکه این دو صفت مربوط به رنگ باشند.

مثال:

یک دستگاه تلویزیون سیاه و سفید a black and white television set
گل سرخ و سفید و ارغوانی a red, white and purple flower

صفات کیفی (توصیفی) اگر بعد از افعالی نظیر seem، appear، look، be و نظایر این افعال واقع شوند، حرف ربط and بین دو صفت آخر به کار می رود.

مثال:

هوا سرد، بارانی و طوفانی بود. It was cold, wet and windy.

باید به این نکته نیز توجه داشت که اگر صفات به رفته از نظر معنی توصیفی برابر باشند، صفت کوتاهتر قبل از صفتی که از تعداد حروف بیشتری تشکیل شده است یا به عبارت دیگر لفظاً بلندتر است به کار می رود.

مثال:

داستانی کوتاه و جالب a short and interesting story

 

برای مطالعۀ مباحث زیر، می توانید بر روی لینک های مربوطه کلیک نمایید.

مقایسۀ صفات (صفت مطلق – صفت تفضیلی – صفت عالی):
Comparison of adjectives:
استفاده از اسم به عنوان صفت/استفاده از صفت به جای اسم: Using noun as modifier/Using adjective as noun:
ترتیب قرار گرفتن صفات قبل از اسم: Order of adjectives before the noun:
انواع قید: Kinds of Adverbs:
مقایسه قیود: Comparison of Adverbs:

 

خود را با یک کلیک تست کنید!

تست مباحث صفت و انواع قید

 

منابع و مآخذی که در تهیه و تدوین بخش دستور زبان (گرامر) مورد استفاده قرار گرفته است: References: