ضمایر موصولی 

ضمایر موصولی: :Relative Pronouns

q

 ضمایر موصولی:

ضمایر موصولی کلماتی هستندکه اولاً وظیفۀ جانشینی اسم یا ضمیر را انجام می دهند. ثانیاً وظیفۀ ربط جملات اصلی به تبعی را نیز دارا هستند.

مثال:

او دانشجویی است که در دانشگاه تهران درس می خواند. She is the student who is studying at Tehran University.

در جملۀ بالا ضمیر موصولی who در عین حال که به جای student که فاعل جملۀ دوم نیز محسوب می شود قرار گرفته، وظیفۀ ارتباط دو جمله را نیز انجام می دهد. یعنی در اصل، جمله بالا،  ترکیبی از دو  جملۀ زیر می باشد.

او یک دانشجو است. آن دانشجو در دانشگاه تهران درس می خواند. She is the student. The student is studying at Tehran University.

 کلمه ای که موصول به آن اشاره می کند به مرجع موصول یا antecedent موسوم است.در جملۀ بالا مرجع who student است.

ضمایر موصولی عبارتند از:

ضمیر موصولی فاعلی برای انسان
who
ضمیر موصولی مفعولی برای انسان
whom
ضمیر موصولی فاعلی و مفعولی برای غیر انسان
which
ضمیر موصولی فاعلی و مفعولی بدون مرجع صریح
what
ضمیر موصولی ملکی برای بیان حالت ملکی در انسان و گاهی غیر انسان
whose
ضمیر موصولی فاعلی و مفعولی برای انسان و غیر انسان
  that
ضمیر موصولی ملکی برای بیان تعلق و اختصاص در غیر انسان
  of which

 این موصول ها برای بیان حالت مفرد، جمع، مذکر و مؤنث به کار رفته و تغییر نمی کنند.

طرز استفاده صحیح ضمایر موصولی:

 ضمایر موصولی فاعلی عبارتند از: that، which، who و در موارد زیر به کار می روند:

 هرگاه ضمیر موصولی حالت فاعلی داشته باشد و مرجع آن انسان باشد، از ضمیر موصولی who استفاده می گردد.

مثال:

او مردی است که به کلاس ما درس می دهد. He is the man who teaches our class.

در جملۀ فوق کلمۀ the man مرجع بوده و نام مربوط به انسان می باشد.

اگر ضمیر موصولی حالت فاعلی داشته ولی مرجع آن غیر انسان باشد از ضمیر موصولی which یا that استفاده می کنند.

مثال:

این کتابی است که برای من خیلی مفید است. This is the book which is very useful for me.

 

درجملۀ فوق کلمۀ the book مرجع بوده و نام مربوط به اشیاء (غیر انسان) می باشد.

ضمیر موصولی that را می توان به جای ضمایر موصولی who و which به کار برد.

2- ضمایر موصولی مفعولی عبارتند از: that، which، whom

 اگر ضمیر موصولی حالت مفعولی داشته و مرجع آن انسان باشد، معمولاً از ضمیر موصولی whom استفاده می شود.

مثال:

مردی را که شما ملاقات کردید، پدر من است. The man who(m) you met is my  father.

 

 اگر ضمیر موصولی حالت مفعولی داشته باشد و مرجع آن غیر انسان باشد از ضمیر موصولی which استفاده می گردد.

مثال:

این پیراهنی است که او در پاریس خریده است. This is the dress which she has bought in Paris.

 شکل صحیح ضمیر موصولی مفعولی از نظر دستوری برای انسان کلمۀ whom است ولی این کلمه در انگلیسی محاوره ای کمتر استفاده می شود.در هر حال به جای whom در انگلیسی گفتاری از کلمات who یا that استفاده می شود. بطور کلی ضمیر موصولی مفعولی را می توان از جمله حذف کرد.

مثال:

مردی را که دیدم، اسمیت نام دارد. The man whom (who)/(that) I saw was called Smith.
مردی را که دیدم، اسمیت نام دارد. The man I saw was called Smith.

در جملۀ دوم ضمیر موصولی whom از جمله حذف شده است.

 به جای دو ضمیر موصولی which و whom، از ضمیر موصولی that  نیز، می توان استفاده کرد.

مثال:

او زیباترین دختری است که تا به حال دیده ام. She is the most beautiful girl that I have ever seen.

 

 ضمایر موصولی ملکی of which، whose

 ضمیر موصولی whose را معمولاً موقعی که مرجع آن انسان باشد به کار می برند، که در عین حال مالکیت را نیز،  بیان می کند.

مثال:

این شخصی است که نوشته هایش معروف است. This is the man whose writing are popular.

 

 در موقعی که اضافۀ تخصیصی منظور گوینده باشد از ضمیر of which (که فقط برای غیر انسان به کار می رود) استفاده می گردد.

مثال:

کتابی که جلدش پاره شده متعلق به من نیست. The book the cover of which is torn does not belong to me.

 

 امروزه گاهی ضمیر موصولی ملکی whose را برای غیر انسان نیز به کار می برند.

مثال:

زندگی در خانه ای بزرگ، که از دیواره های شیشه ای، ساخته شده است، خوفناک است. Living in a large house whose walls are made of glass will be horrible.

 

 گاهی مالکیت و تعلق در غیر انسان با حرف اضافۀ with، همراه با یک عبارت بیان می شود.

مثال:

زندگی در خانه ای بزرگ، که از دیواره های شیشه ای، ساخته شده است، خوفناک است. Living in a large house with glass walls will be horrible.

 ضمیر موصولی فاعلی و مفعولی what:

از بین ضمایر موصولی what تنها ضمیری است که نیاز به مرجع ظاهری ندارد، بدین معنی که مفهوم مرجع در آن مستتر است و بیشتر جنبۀ خنثی دارد، یعنی حالت مذکر و مؤنث بودن آن مشخص نیست.

مثال:

من نمی توانم آنچه که او از من خواست انجام بدهم را به شما بگویم. I can’t tell you what (the thing which, the things which) he wanted me to do.
 آنچه که مفید است، بهترین چیز است. What is useful is the best.

 ضمایر موصولی حتی الامکان باید نزدیک به مرجع خود قرار گیرند، چون اگر از مرجع خود دور شوند در معنی جمله ممکن است ابهام به وجود آورد.

مثال:

خانه ای که او در آن زندگی می کند نزدیک جنگل است. The house that he lives in is near the woods.
خانه نزدیک جنگلی است که در آن (جنگل) زندگی می کند. The house is near the woods that he lives in

 

 

در جملۀ اول مرجع و منظور، house و در جملۀ دوم مرجع، woods است.

قید های موصولی:

Relative Adverbs:

قید های موصولی:

قیدها ی موصولی عبارتند از: when، where، why که به جای حرف اضافه و ضمیر موصولی which قرار می گیرند.

(بیان زمان) on which/when
(بیان مکان و گاهی زمان) at which/in which=where
(بیان دلایل) for which=why

مثال:

سالی که او درگذشت. The year in which he died = the year when he died.
روزی که رسید. The day on which she arrived = the day when she arrived.
خانه ای که او در آن زندگی می کرد. The house in which he lived = the house where he lived.
دلیلی که او آمد. The reason for which he came = the reason why he came.

سایر موارد استعمال ضمیر موصولی that:

قبلاً نکاتی در بارۀ نحوۀ استفاده از ضمیر موصولی that بررسی گردید، ولی نکات دیگری وجود دارد که موارد کاربرد آن را روشن کرده و استفاده از آن را به سایر موصول ها ارجحیت می دهد.

 بعد از کلمات زیر و صفات عالی و اعداد ترتیبی، that به کار برده می شود.

anybody, anyone, somebody, nowhere, nothing, nobody, anybody, anywhere, anything, something, all, only

مثال:

 هر چیزی را که او پس انداز کرد، از دست رفت. .Anything that he saved was lost
 هر جا که می روم، چهرۀ آرام او را به خاطر می آورم. Everywhere that I go remember his gentle face.
 سومین تصادفی بود که دیروز دیدم. It was the third accident that I saw yesterday.
 او بلندقد ترین مردی بود که تا آن وقت دیده بودم.  .He was the tallest man that I had ever seen
 آن تنها چیزی بود که ارزش دیدنش را داشت. It was the only thing that was worth seeing.
 همۀ کتاب هایی را که خوانده ام متعلق به کتابخانۀ او است. All the books that I have read belong to his library.

 

 در صورتی که that وظیفۀ خبری داشته باشد نمی توان آن را با who و which جابجا کرد و غالباً  نیز حذف می گردد.

مثال:

او مردی نیست که من فکر می کردم. He is not the man (that) I thought.

برای مطالعۀ انواع ضمیر، می توانید بر روی لینک های زیر کلیک نمایید.

ضمایر شخصی: ضمایر فاعلی و ضمایر مفعولی:
Personal Pronouns :Subjective Pronouns and Objective Pronouns:
ضمایر انعکاسی و تأکیدی:
Reflexive and Emphatic Pronouns:
ضمایر ملکی و صفات ملکی:
Possessive Pronouns and Possessive Adjectives:
ضمایر اشاره:
Demonstrative pronouns:
ضمایر موصولی: Relative Pronouns:
ضمایر استفهامی: Interrogative Pronouns:
ضمایر مبهم یا نا معین:
Indefinite Pronouns:

 

تست مبحث انواع ضمیر

تست مبحث انواع ضمیر

 

منابع و مآخذی که در تهیه و تدوین بخش دستور زبان (گرامر) مورد استفاده قرار گرفته است: References: