ضرب المثل های فارسی

در این بخش لیست ضرب المثل ها و اصطلاحات رایج زبان فارسی به ترتیب حروف الفبا ارائه گردیده است.

حرف آ:

آب از دستش نمی‌چکه.

آب از سرچشمه گل‌آلوده.

آب از آب تکان نمی‌خوره.

آب از سرش گذشته است.

آب از آب تکان نخورد.

آب پاکی را روی دستش ریخت.

آب در کوزه و ما تشنه‌ لبان می‌گردیم// یار در خانه و ما گرد جهان می‌گردیم

آب را گل‌ آلود می‌کنه که ماهی بگیره.

آب را باید از سرچشمه بست.

آب زیر پوستش افتاده.

آب که یه جا بمونه، می‌گنده.

آبکش رو نگاه کن که به کفگیر می‌گه تو سه سوراخ داری.

آب که از سر گذشت، چه یک ذرع چه صد ذرع ـ چه یک نی چه صد نی.

آب که از سر گذشت، چه یک وجب چه صد وجب.

آب که سر بالا می‌ره، قورباغه ابوعطا می‌خونه.

آب نمی‌بینه و گرنه شناگر قابلیه.

آبی از او گرم نمی‌شه.

آتش که گرفت، خشک و تر می‌سوزد.

آخر شاه منشی، کاه‌کشی است.

آدم، آهست و دم.

آدم از کوچکی بزرگ می‌شود.

آدم با کسی که علی گفت، عمر نمی‌گه.

آدم بد حساب، دوبار می‌ده.

آدم به‌کیسه‌ اش نگاه می‌کند.

آدم پول پیدا می‌کند، پول، آدم را پیدا نمی‌کند.

آدم تنبل، عقل چهل وزیر داره.

آدم خودش بمیرد هوادارش نمیرد.

آدم خوش معامله، شریک مال مردمه.

آدم دانا به نیشتر نزند مشت.

آدم دست پاچه، کار را دوبار می‌کنه.

آدم زنده، زندگی می‌خواد.

آدم زنده وکیل وصی نمی‌خواد.

آدم گدا، اینهمه ادا؟

آدم گرسنه، خواب نان سنگک می‌بینه.

آدم گرسنه، یاد پلوی عروسیش می‌افته.

آدم ناشی، سرنا را از سر گشادش می‌زنه.

آردها مونو بیختیم، الک‌ها مونو آویختیم.

آرزو بر جوانان عیب نیست.

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است// با دوستان مروت، با دشمنان مدارا حافظ

آستین نو، بخور پلو.

آسوده کسی که خر نداره// از کاه و جوش خبر نداره.

آسیاب به نوبت.

آسه برو آسه بیا که گربه شاخت نزنه.

آشپز که دوتا شد ،آش یا شور می‌شه یا بی نمک. آش با جاش.

آش نخورده و دهن سوخته.

آش اینجا لواش اینجا کجا برم به از اینجا.

آش کشک خاله‌ته؛ بخوری پاته، نخوری پاته.

آفتابه خرج لحیمه.

آفتابه و لولهنگ هر دو یک کار می‌کنند، اما قیمتشان موقع گرو گذاشتن معلوم می شه.

آمدم ثواب کنم، کباب شدم.

آمد زیر ابروشو برداره، چشمش را کور کرد.

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟ شهریار

آنان که غنی‌ترند، محتاج‌ترند. ~ سعدی

آن‌چه دلم خواست نه آن شد// آنچه خدا خواست همان شد.

آن‌را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است؟

آن‌قدر بارکن که بکِشد، نه آن‌قدر که بکُشد.

آن‌قدر بایست، تا علف زیر پات سبز بشه.

آن‌قدر سمن هست، که یاسمن توش گمه.

آن‌قدر مار خورده که افعی شده.

آن ممه را لولو برد.

آن‌وقت که جیک‌جیک مستانت بود، یاد زمستانت نبود؟

آن یکی می‌گفت اشتر را که هی// از کجا می‌آیی ای فرخنده‌پی// گفت: از حمام گرمکوی تو// گفت: خود پیداست از زانوی تو.

آواز دهل شنیدن از دور خوشه.

آه نداشت که با ناله سودا کند.

حرف ا:

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار اند// تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری سعدی

اجاره نشین خوش نشینه.

ارث خرس به کفتار میرسه.

ارزان خری، انبان خری.

از آب کره می‌گیره.

از آب گذشته‌ است.

از آب گل آلود ماهی می‌گیره.

از اسب افتاده‌ایم، اما از اصل نیفتاده‌ایم.

از اونجا مونده، از اینجا رونده.

از آن نترس که‌ های و هوی داره، از آن بترس که سر به تو داره.

از این امامزاده کسی معجزه نمی‌بینه.

این امامزاده کور میکنه ولی شفا نمی‌ده.

از این دم بریده هر چی بگی برمیاد.

از این ستون به آن ستون فرجه.

از بی‌کفنی زنده‌ایم.

از ترس عقرب جراره به نیش مار غاشیه پناه بردن

از تنگی چشم پیل معلومم شد کانان که غنی‌ترند محتاج‌ترند. سعدی

از تو حرکت، از خدا برکت.

از حق تا ناحق چهار انگشت فاصله‌ است.

از خر افتاده، خرما پیدا کرده.

از خرس موئی کندن، غنیمته.

از خر می‌پرسی چهارشنبه کیه؟

از خودت گذشته، خدا عقلی به بچه‌هات بده.

از درد لاعلاجی به خر میگه خانمباجی.

از دور دل و می‌بره، از جلو زهره رو.

از سه چیز باید حذر کرد، دیوار شکسته، سگ درنده، زن سلیطه.

از سوراخ سوزن رد می‌شه، از در دروازه رد نمی‌شه.

از شما عباسی، از ما رقاصی.

از کوزه همان برون تراود که در اوست.

از کیسه خلیفه می‌بخشه.

از گدا چه یک نان بگیرند و چه بدهند.

از گیر دزد در آمده، گیر رمال افتاد.

از ماست که بر ماست.

از مال پس است و از جان عاصی.

از مردی تا نامردی یک قدم است.

از من بدر، به جوال کاه.

از نخورده بگیر، بده به خورده.

از نو کیسه قرض مکن، قرض کردی خرج نکن.

از هر چه بدم اومد، سرم اومد.

از هول هلیم افتاد توی دیگ.

از یک گل بهار نمی‌شه.

از این گوش می‌گیره، از آن گوش در می‌کنه.

اسباب خونه به صاحبخونه میره.

اسب پیش‌کشی‌رو، دندوناشو نمی‌شمرند.

اسب تازی در طویله گر ببندی پیش خر// رنگشان همگون نگردد، طبعشان همگون شود

اسب و خر را که یک جا ببندند، اگر هم‌بو نشند همخو می‌شند.

اسب تازی شده مجروح به‌زیر پالان// طوق زرین همه در گردن خر می‌بینم حافظ

اسب ترکمنی است، هم از توبره می‌خوره هم ازآخور.

اسب دونده جو خود را زیاد می‌کنه.

اسب را گم کرده، پی نعلش می‌گرده.

اسب لاغر میان به کار آید// روز میدان نه گاو پرواری سعدی

اسب‌ها را نعل می‌کردند، کک هم پایش را بلند کرد.

اوستا علم! این یکی رو بکش قلم.

استخری که آب نداره، این همه قورباغه می‌خواد چه‌کار؟

استخوان لای زخم گذاشتن.

اصل کار بر و روست، کچلی زیر موست.

افاده‌ها طبق طبق سگ‌ها به دورش وق وق.

افتادگی آموز اگر طالب فیضی// هرگز نخورد آب زمینی که بلند است

اکبر ندهد، خدای اکبر بدهد.

اگر بیل‌زنی، باغچه خودت را بیل بزن.

اگر برای من آب نداره، برای تو که نان داره.

اگر چاه آب ندارد، برای مقنی نان دارد.

اگه باباشو ندیده بود، ادعای پادشاهی می‌کرد.

اگر بپوشی رختی، بنشینی به تختی، تازه می‌بینمت بچشم آن وختی.

اگر برکه‌ای پر کنند از گلاب// سگی در وی افتاد کند منجلاب سعدی

اگه پشیمونی شاخ بود، فلانی شاخش به آسمان می‌رسید.

اگر خدا بخواهد، از نر هم می‌دهد.

اگه خاله‌ام ریش داشت، آقا دائیم بود.

اگه خیر داشت، اسمشو می‌گذاشتند خیرالله.

اگر دانی که نان دادن ثواب است// تو خود می‌خور که بغدادت خرابست.

اگه زاغی کنی، زیقی کنی، می‌خورمت.

اگه زری بپوشی، اگر اطلس بپوشی، همون کنگر فروشی.

اگر علی ساربان است، می‌داند شتر را کجا بخواباند.

اگه لالائی بلدی، چرا خوابت نمی‌بره.

اگه مردی، سر این دسته هونگ (هاون) و بشکن.

اگه بگه ماست سفیده، من می‌گم سیاهه.

اگه مهمون یکی باشه، صاحبخونه براش گاو می‌کشه.

اگه نخوردیم نون گندم، دیدیم دست مردم.

اگه نی زنی چرا بابات از حصبه مرد.

اگه هفت تا دختر کور داشته باشه، یک‌ساعته شوهر میده.

اگه همه گفتند نون و پنیر، تو سرت را بگذار زمین و بمیر.

امان از خانه‌داری، یکی می‌خری دو تا نداری.

امان از دوغ لیلی، ماستش کم بود آبش خیلی.

اندک اندک جمع گردد وانگهی دریا شود سعدی

انگور خوب، نصیب شغال میشه.

اولاد، بادام است اولاد اولاد، مغز بادام.

اول بچش، بعد بگو بی‌نمکه.

اول برادریتو ثابت کن، بعد ادعای ارث و میراث کن.

اول بقالی و ماست ترش‌فروشی.

اول جلو خونه خودت جارو کن بعد خونه همسایه.

اول پیاله و بد مستی.

اول، چاه را بکن، بعد منار را بدزد.

ای آقای کمر باریک، کوچه روشن کن و خانه تاریک.

این بو که میاید بوی کباب نیست بلکه خر داغ می‌کنند.

اگر کلیددری را نداری قفلش نکن اگرکسی را دوست نداری خردش نکن

این تو بمیری، از آن تو بمیری‌ها نیست.

این حرفها برای فاطی تنبون نمیشه.

این دغل دوستان که می‌بینی// مگسانند گرد شیرینی

این قافله تا به حشر لنگ است.

اینکه برای من آوردی، ببر برای خاله‌ات.

اینو که زائیدی بزرگ کن.

این هفت‌صد دینار، غیر از آن چارده‌شاهی است.

این‌ همه چریدی دنبه‌ات کو؟

این‌ همه خر هست و ما پیاده میریم.

 

 

آ – ا     ب – چ     ح – د     ذ – ش     ص – ق     ک – م     ن – ی